جمعی که در عکس دیده میشوند بخش کوچکی از سرمایه ارزشمند هنرمندان رادیو هستند. به احترام بقیه، نام چند پیشکسوت معروف شان را نمی برم. یه جورایی به آنها مدیونم.
قبل از انقلاب، با رادیو زندگی میکردیم. یک رادیوی بزرگ روی طاقچه به اندازه یک تلویزیون!
ساعت ۱۰ شب هم که چراغ ها خاموش می شد و همه کنار هم ،دراز کش، سر روی بالش میگذاشتیم تازه "قصه شب" آغاز میشد.
خیلی لذت بخش بود. در حالی که به صفحه روشن رادیو زل زده بودیم، به آرامی می خوابیدیم تا برای نماز صبح بیدارمان کنند.
در همان دوران در سن ۱۶ سالگی چهار جلسه پشت سر هم در برنامه مشاعره هفتگی مرحوم مهدی سهیلی شرکت کردم. یک دستگاه رادیویی چند کاره ژاپنی! هم جایزه گرفتم.زودخراب شد! طنین نوستالژیک تیتراژ زیبای آن برنامه هنوز در وجودم هست.
بعد از انقلاب در سن ۲۱ سالگی به مدت یک سال نویسنده و برنامه رادیویی سپاه بودم. نوشته هایم را "علیرضا کریمی" می خواند." به نام الله پاسدار خون شهیدان."
خود را متعلق به خانواده بزرگ رادیو میدانم. آنان گرم، صمیمی ،با تعصب و عاشق کارشان هستند . از "بزک" های تصویری به دورند و با هنرمندی و قوت کلام دلنشین خود به عمق قلب ها نفوذ می کنند.
پی نوشت:
این روزها به دلیل افزایش مسافرت ها به ویژه در جاده ها مردم بیشتر با رادیو محشورند.
تنوع شبکه های سراسری و استانی خوب است. خوش سلیقگی در تولید محتوا و برنامه سازی به ویژه موسیقی خوب، رادیو را در نوع خود منحصر به فرد می کند.
پیشنهاد می کنم، قبل ازروشن کردن فایل صوتی شخصی حتماً یک دور شبکه های رادیویی را مرور کنید شاید برنامه مورد علاقه تان باشد.