کد خبر: ۹۸۰
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۱۲:۵۰
یه بنده خدایی با خرس درگیر شده بود. خرس با دست ضربه محکمی به صورت او زده بود که باعث ناشنوایی‌اش شد. از دست خرس فرار کرد ولی همیشه اضطراب عجیبی نسبت به خرس داشت. در هر جلسه‌ای که می‌نشست و دیگران صحبت می‌کردند چون صدای آنان را نمی‌شنید، دائماً تصور می‌کرد راجع به خرس صحبت می‌کنند، به همین دلیل هر چند دقیقه یکبار می‌گفت: آره! خرس را می‌گویید! بد جوری می‌زنه!!



پی نوشت:

مدیران محافظه کار برخلاف مدیران خلاق و شجاع، وقتی در یک اقدام مدیریتی شکست می‌خورند و آسیب می‌بینند، به جای رفع موانع و مواجهه‌ی مجدد با آن پدیده، دیگران را هم از رویارویی با آن منع می‌کنند.
این مدیران «روحیه خراب کن» در همه جا هستند و دائماً از موضع حق به جانب و تجربه شخصی، سازمان خود را دچار پمپاژ ناامیدی و رخوت می‌کنند.
کودکی که راه رفتن می‌آموزد اگر قرار بود پس از هر بار زمین خوردن، دیگر ادامه ندهد، هیچ وقت راه رفتن یاد نمی‌گرفت.
برخی سیاسیون که حوادث 88 را تا حدی نتیجه مناظره‌های نسبتاً تند و بی‌سابقه در رسانه ملی می‌دانستند، مرتباً برای برگزاری مناظره¬‌ها در سال 92 هشدار می‌دادند و سازمان را از تکرار آن منع می‌کردند.
در واقع مثل قصه‌ی خرس ما، هر وقت در مورد برنامه‌های انتخاباتی ریاست جمهوری بحث می‌شد، می‌گفتند: چیه، راجع به مناظره است! بدجوری می‌زنه!!
.
برگزاری موفق مناظره‌های سال 92، باعث شد تا در سال 96، که شبهه زنده نبودن مناظره‌ها از طرف برخی مقامات مطرح شد، افکار عمومی به سرعت واکنش نشان دهد و مخالفان را به عقب براند.
از محاسن مدیران جوان آن است که با خرس گلاویز نشده‌اند که از آن بترسند، ولی باید از تجربیات دیگران به درستی بیاموزند تا از مانع از ضربات سهمگین احتمالی و جبران ناپذیر شوند.