پاسخ رئیس جمهور به ترامپ میتوانست کوتاهتر، شفافتر و دربرگیرنده یک اقدام عملی روشن باشد ولو به شکل مرحلهای و حداقل در بیان.
آقای روحانی میتوانست با بیتوجهی به نهضت «دیدی گفتیم»، و با شجاعت از مردم به خاطر ترسیم چهره دیگری از آمریکا در طول سالهای اخیر عذرخواهی کند. این بیاعتنایی به ترامپ میتوانست مانند موشک سهمگین باشد.
عذرخواهی دولت در سال اول مسئولیت نسبت به صحنههای ناراحتکنندهای که در توزیع سبد کالا ایجاد شد خیلی خوب بود. برخی از تصاویر پخش نشده را برای وزرا در دولت نشان دادم.
آنان با ما جنگ روانی میکنند. معتقدم وقتی خشم مردم فروکش کرد، مواضع اروپا هم تغییر میکند.
اینکه همه اقدامات دولت در مذاکرات هستهای مورد تأیید نظام بوده، درست نیست. در واقع رهبری متناسب با ظرفیتها و توانمندیهای دولتها با آنان همکاری و حتی حمایت میکنند.
اگر منظور شما عذرخواهی من بابت حوادث 88 است، اتفاقاً به نظر من یکی از بهترین و دقیقترین راهبردهای عملکرد 10 ساله من، مربوط به فتنه 88 است.
یادم نمیآید که در طول 10 سال خطای راهبردی داشته باشم که لازم باشد عذرخواهی کنم.
عذرخواهیهای موردی همیشه بوده، مثل شنیده شدن صدای شعار علیه مرحوم آقای هاشمی در تجمع میدان ولیعصر در برنامه زنده که در همان شب و در اول خبر 21 عذرخواهی کردیم.
قضاوتهای پسینی هیچگاه قضاوت جامع و درستی نیست. باید تصمیمات را در همان مقطع زمانی بررسی کرد. مثل تسخیر لانه جاسوسی که امروز همه دانشجویان درستی آن اقدام در آن مقطع زمانی را قبول دارند.
رؤسای جمهور در دور دوم انتخابات نباید ممنوع التصویر باشند! بالاخره اخبار رئیس جمهور باید به طور طبیعی پخش شود. این رویه در مورد همه رؤسای جمهور اعمال شده است.
در آستانه دور دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، به وزراء توصیه میکردم برنامههای مهم افتتاحیه خود را به بعد از انتخابات موکول کنند. آنها هم قبول میکردند.
سؤالات تکراری رسانهها باعث پاسخهای مشابه میشود. مثل همین قضیه «حصر»! چون بعداً تصور میکنند من کارشناس «حصر»م!
کارشناسان اصلی حصر وزارت اطلاعات و دیگر نیروهای امنیتی کشور هستند.
رئیس و مسئول شورای امنیت ملی، رئیس جمهور است. نمیشود وقتی این شورا به رفع فیلترینگ تلگرام رأی داد، همان شب به عنوان یک فتح بزرگ از سوی رئیس جمهور اعلام شود! ولی در موارد مشابه مثل همین تداوم حصر از سوی شورا جور دیگری عمل شود.
نوعاً به سؤالات مربوط به صداوسیما پاسخ نمیدهم. چون در نقل خبر و نوع تیتر به گونهای عمل میشود که ممکن است مدیران زحمتکش بعدی دچار سوء تفاهم شوند.
قوه قضائیه بر اساس وظیفه ذاتی خود مسئولیتهایی دارد و در صورت لزوم و با ادله کافی باید به آن عمل کند.
کشورهای توسعه یافته و صاحبان فناوری سایبری، قواعد سفت و سختی دارند که بر اساس آن فضای مجازی را مدیریت میکنند. برخورد محاکمه گونه سنای آمریکا با مدیر فیسبوک یکی از اینهاست.
خیلی از دو قطبیشدنها به رفتار آقای روحانی برمیگردد. برخی مواضع نادرست ایشان تحریک کننده است. این مواضع، بعضاً حرفهای خوب آقای روحانی را هم از بین میبرد.
سیاستهای سینمایی 10 سال اول انقلاب به نوعی ریل گذاری برای آینده شد. اینکه کدام بازیگران ممنوع و کدامیک باید مجاز باشند. هرگز تحت ضابطه نیامد و مدیران بعدی مثل من مقهور آن شدند.
اگر در دوره مسئولیتام میخواستم وارد این امور بشوم حواشی ایجاد شده به طور جدی بر متن وظایف من غلبه میکرد و بهرهبرداریهای جناحی و سیاسی نمیگذاشت کار به جلو رود.
اشکالات مربوط به سیستم نظارتی کشور قدرت ریسک را از مدیران ما گرفته است. حتماً بخشی از اشکال متوجه قوه قضائیه است. به همین دلیل با بخشی از حرفهای آقای روحانی در این موضوعات موافق هستم.
وظیفهای که امروز برای خودم تعیین کردهام، این است که نگاه انقلابی و بازگشت به ارزشهای سال 57 را احیا کنم. من نگران الیگارش در کشور هستم که از همه جریانهای سیاسی یارگیری کرده است. وظیفهام را فراتر از انتخابات میدانم.
نفوذ از هر طریق اتفاق میافتد. حتماً مسیر استفاده از ماسک انقلابی و چهره موجه و دلسوز نظام میتواند مورد استفاده دشمن قرار گیرد.
بارها در دوره مسئولیتم با نظر حفاظتی دستگاههای اطلاعاتی مخالفت میکردم و کارت قرمز زیاد گرفتهام. متأسفانه بلد نیستیم توانمندیهای افراد را که – دچار اشکالاتی هم هستند – در راستای منافع ملی بکار بگیریم. دنیا این کار را بلد است ولی ما نه!
منظور بعضیها از گفتگوی ملی، ملاقات یک یا چند آدم خاص با رهبری نظام است. موضوع اصلاً این نیست. در حال حاضر جریانات سیاسی برای گفتگو با یکدیگر هیچ مشکلی ندارند. مثلاً اگر آقای بهزاد نبوی بخواهد با آقای حداد عادل گفتگو کند ، مشکلی هست ؟!