آقا مسعود رفیق 40 سالهی ماست. از ابتدای انقلاب که جمع دانشجویی کوچک ما از دانشگاه امیرکبیر و تهران شکل گرفت، تا امروز رابطهی دوستانه و همکاری خود را حفظ کردهایم.
او منسوب به اصول گرایی است ولی حقیقتاً فراجناحی و انقلابی است و رفتار خطی و سیاست زده را برنمیتابد. فوت فرزند او «محسن» در جریان حوادث 88 و کهریزک ضایعه سنگینی بود که توانست با ظرفیت بالای انقلابی و در چارچوب نظام از آن بعنوان فرصتی برای اصلاح برخی رویههای غلط امنیتی - قضایی بهره ببرد و خدمت شایستهای به کشور بکند.
او در انتخابات جدید بعنوان «رئیس خانه احزاب» برگزیده شد و آمده بود تا در این زمینه با من گفتگو کند.
طرحهای خوبی داشت که اگر با همین انگیزه جلو برود، توفیقات قابل قبولی برای خودش، احزاب و فضای سیاسی کشور خواهد بود.
پی نوشت:
به او گفتم:
• نیاز امروز کشور همدلی و تلاش جمعی برای خدمت بیمنت به مردم است. از یارکشیهای رایج سیاسی برای تثبیت جایگاههای سیاسی احتراز کند و هیچ قدرتی را بالاتر از رضایت مردم نداند.
• انتخاباتها بلای جان وحدت نیروهای انقلاب شده و همگرایی نیروهای انقلاب را در این رویداد بزرگ ملی به گروگان گرفته است. با ریلگذاری و رویههای جدید، آن را نجات دهید.
• دکانهای چند نبش سیاستمداران خاکستری را ببندید و مواضع افراد و جریانهای سیاسی را شفاف کنید.
• کار حزبی، نیازمند اعتقاد و عشق و تداوم است. نگاه نمایشی و تفریحی و رویکرد فصلی (مثل کارگران فصلی)! را نکوهش و به عنوان ضد ارزش، با آن برخورد کنید.
• پدیده شهروند – رسانه را باور کنید و قدرت فردی آحاد مردم در موج سازی و تأثیر بر افکار عمومی را به رسمیت بشناسید. تنها با شناخت صحیح محیط است که میتوانید اثربخشی و کارآمدی خانه احزاب را بالا ببرید.