بیست و پنج سال زمان زیادی برای پشیمانی است! پشیمانی از توقیف فیلمی که در زمان اکرانش جنجالی بود و به دلیل مخالفت برخی با زنپوشی بازیگر مرد بهکلی دچار مشکل شد. سال ۷۳ وقتی داوود میرباقری فیلم «آدم برفی» را بهتهیهکنندگی حوزه هنری ساخت گمان نمیکرد انصار حزبالله بابت فیلم قیامت کنند و حتی نظر رهبر انقلاب را هم نپذیرند. آن روزها سروصدا و اعتراض به این فیلم باعث شد که عزتالله ضرغامی معاون سینمایی وقت وزارت ارشاد فیلم را توقیف کند.
سالها بعد، وقتی در دورهی اصلاحات فیلم میرباقری از توقیف درآمد، ضرغامی در تلویزیون بود و خود او بارها آن را روی آنتن برد. آن روزها مهمترین سؤال این بود که چطور اکران فیلمی در سینما که مخاطب محدود دارد مضر منافع ملی تشخیص داده میشود اما نمایش چندبارهی همان فیلم در رسانهی ملی مجاز است؟ ضرغامی کمتر دربارهی این موضوع حرف زد ولی بهتازگی در صفحهی اینستاگرامش نوشته است: «نباید فیلم «آدم برفی» را توقیف میکردم، اگر به گذشته برگردم ترجیح میدادم به روح توصیه رهبر انقلاب در مورد فیلم سینمایی «آدم برفی» عمل کنم و به دلایل نظارتی که در جای خود مورد تأکید ایشان هم بود، مردم را از دیدن این فیلم خوشساخت و پر پیام محروم نمیساختم.
البته عدم همکاری مدیریت محترم وقت حوزه هنری سازمان تبلیغات هم در این تصمیمگیری بیتأثیر نبود ولی میتوانستم با اجتهاد رسانهای و هنری تصمیم درستتری بگیرم، هرچند در سالهای مدیریتم در رسانه ملی آن را جبران کردم.» ضرغامی از سال ۷۴ تا ۷۶ معاون امور سینمایی بود. بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات و در زمان معاونت سینمایی سیف الله داد، فیلم «آدم برفی» رفع توقیف شد و در سینماها اکران شد. فیلم زمان اکران حتی یک اصلاحیه هم نداشت و همان نسخهی اصلی آن به نمایش درآمد. گروههای معترض خیلی زود نسبت به اکران «آدم برفی» واکنش نشان دادند و تجمعهای مختلفی در اعتراض به اکران آن داشتند. بعد از مدتی اما سروصداها فروکش کرد و جالب اینکه «آدم برفی» بعد از این اتفاقات روی آنتن تلویزیون هم رفت و بارها پخش شد. در ادامه هم نسخه قانونی آن با فرمتهای سیدی و دیویدی روانهی بازار شد.
اصل ماجرا
یکی از بزرگترین قربانیان سینما اولین فیلمی است که داوود میرباقری ساخته؛ «آدم برفی» از جمله فیلمهای سینمای ایران است که قربانی تصمیمگیریهای شخصی روزگار شده است. فیلمی که مقامات بلندپایه آن را فیلمی خوب و باارزش میدانستند که میتوانست روی مخاطب اثر مثبتی داشته باشد و افرادی را که در آن دوره سختی مهاجرت از کشورشان را به جان میخریدند، منصرف کند. اما وقتی عدهای شهر را شلوغ میکنند نظر بزرگان و اهالی سیاست هم در این میانه گم میشود. در این فضای به همریخته و پر از غبار است که نظرات کارشناسان هم به هیچ انگاشته میشود و نتیجه آن تصمیمات احساسی و جوگیرانه است. «آدم برفی» دقیقا در چنین فضایی از اکران برداشته شد.
این درحالی است که رهبر انقلاب در آن دوره به آن نظر مساعدی داشتهاند و مخالفتی با اکران آن ابراز نکردهاند اما فیلم به دلیل فضای غبارآلودی که در آن زمان برایش به وجود آمد، توقیف شد و به بهانه زنپوشی یکی از شخصیتهای اصلی فیلم (اکبر عبدی) سه سال روی پرده نرفت. جنجالی برای فیلم و کارگردانش به پا شد که داوود میرباقری را از مسیر فیلمسازیاش هم منحرف کرد و او راه دیگری را برای ادامه کارش برگزید.
اکبر هاشمی رفسنجانی که آن زمان رئیسجمهور بود در خاطرات خود به نظر آیتالله خامنهای درباره این اثر اشاره کرده است: «عصر، فیلمی به نام «آدمبرفی» آوردند که دیدم. حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ساخته و وزارت ارشاد، اکران آن را ممنوع کرده است. آقای [محمدعلی] زم، [رئیس حوزه هنری] و آقای اسلامی برای شنیدن نظر من آمده بودند. آیتالله خامنهای، فیلم را مفید و بدون ضرر دانستهاند. من هم آن را مفید دانستم. محور آن فعالیتهای ایرانیان در ترکیه و سفر به آمریکا است که بسیار خوب تنظیم شده و اشکال عمده ارشاد از این جهت است که مردی برای استفاده از ازدواج صوری با یک مرد آمریکایی برای گرفتن ویزا و اجازه اقامت، به صورت زن درمیآید.»
این در حالی است که زنپوشی و بازی یک مرد به جای زن در نمایش ایران سابقه زیادی دارد و از گذشتههای دور به بهانه ممانعت از بازی زنان روی صحنه، مردان در نقش آنها فرو میرفتند. با این حال در «آدم برفی» این اتفاق به این شکل هم رخ نداد و اکبر عبدی به دلایل مضمونی و روایی فیلم ناچار به این کار شد تا بتواند در نقش یک مهاجر خود را به آن طرف آبها برساند. در واقع همه اینها در فیلم ذلت و حقارت افرادی را نشان میداد که ناچار میشدند برای مهاجرت مشکلات و مصائب اینچنینی را به جان بخرند و آواره کشورهای دیگر شوند. اما با اینکه آیتالله خامنهای چنین مفهومی را از فیلم دریافت کرده بودند، گروهی که بیش از عقل خود از زور بازو بهره میگیرند، فضایی به وجود آوردند که «آدم برفی» به محاق توقیف رفت.
ماجرای فیلم چه بود؟
فیلم محصول حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی بود، آنهم در دورانی که محمدعلی زم مدیریت آن را برعهده داشت. ایده اصلی آن را داوود میرباقری برای زم تعریف کرده و او هم تمام قد از این ایده حمایت کرده بود. فیلمنامه بدون کوچکترین اصلاحیه در مدرسه کارگاهی حوزه هنری پذیرفته و برای گرفتن مجوز ساخت راهی وزارت ارشاد شد.
میرباقری با اعتقاد قلبی این فیلمنامه را نوشت و کاملا به موفقیتاش ایمان داشت. خود او در مصاحبهای گفته است: «دغدغهی من این بود که ما انقلابی کردهایم و آرمانهایی داریم که اصل و اساساش مبارزه با استکبار است. اینها را قبول داریم یا نه؟ نسل ما به این آرمانها اعتقاد داشت. حالا آدمهایی پیدا شدهاند که میخواهند بروند و به همین استکبار پناهنده شوند. من میخواستم احساسم را دربارهی این آدمها به شکل دراماتیک نشان دهم و در عالم طنز، دغدغهای را که به آن اعتقاد داشتم بیان کنم. انگیزهی ساخت آدمبرفی این بود... هنوز هم اگر بخواهم فیلمی دربارهی مهاجرت بسازم با همین نگاه میسازم. یک چیزهایی به باور آدم برمیگردد. ربطی به جو زمانه ندارد. متأسفانه این مضمون در آن زمان قابل درک نبود. به دلیل یک سری حساسیتهای بیهودهی سیاسی، این مضمون در آن روزگار درک نشد و تلف شد. فرصت تأمل دربارهاش پیش نیامد.»
با اینکه زم تمام قد پشت این فیلم ایستاده بود و حتی به خدمت علمای قم رفت و آنها مانعی برای زنپوشی اعلام نکردند اما گروههای فشار در زمان اکران فیلم به سینماها حمله کردند. در جریان حمله آنها به سینما فلسطین شایع شد که فرزند زن بارداری سقط شده است. این خبری بود که مدام روی آن مانور میدادند و چهرههای مطرح انصار حزبالله را متهم میکردند که باعث فاجعه شدهاند. مسعود دهنمکی یکی از چهرههای مشهور مخالف فیلم بود؛ او زودتر از همه راه خود را از دیگر معترضان جدا کرد و به آنها خبر داد که تمام شلوغکاریها به نفع فیلم تمام خواهد شد و این اقدامات باعث تبلیغ فیلم میشود.
با این حال او همان زمان در نشریه خود به این فیلم پرداخت و حسابی آن را مورد نوازش قرار داد. همه اینها باعث شد که عزتالله ضرغامی فرار رو به جلو را به مقاومت در برابر گروههای فشار ترجیح دهد و تصمیم به توقیف فیلم بگیرد. ضرغامی سالها پس از این اتفاق به داوود میرباقری گفت که از این تصمیم خود پشیمان است و حتی فیلم موردپسند او هم بوده است. چنانچه این کارگردان درباره ملاقاتی که با او بعد از سالها داشت، میگوید: «آقای ضرغامی یک بار در ملاقاتی که داشتیم، گفت متأسفانه در آن ایامی که من در وزارت ارشاد بودم نشد که بنشینیم و با هم گپ بزنیم تا مشکل فیلم را حل کنیم، وگرنه من آدمبرفی را خیلی پسندیده بودم.»
سرنوشت تلخ
این همان سرنوشتی است که گریبانگیر بسیاری از فیلمهای سینمای ایران شد. در سالهای اخیر فیلمهایی نظیر «رستاخیز» و «خانه پدری» هم شامل همین برخوردها شدند. «رستاخیز» به بهانه نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل(ع) از ساعاتی پس از اکران توسط گروههای فشار از روی پرده پایین کشیده شد. آنها مقابل سینماها تجمع کردند و با ایراد شعار و زدن قمه به سرو صورت خود اعتراض خود را به گوش مدیران رساندند.
این بار زنان هم به جمع معترضان اضافه شده بود. آنها با زدن پوشیه اقدام به قمهزنی کردند. اقدامی که انجام آن توسط هر فردی از نظر رهبر انقلاب و بسیاری از علما مذموم است و بسیاری آن را حتی در روز عاشورا هم مکروه یا حرام دانستند. دستاندرکاران این فیلم به همراه مدیران سینمایی پیش از اکران راهی دفاتر مراجع عالیقدر در داخل و خارج از ایران شده و موافقت آنها را با نشان دادن چهره حضرت ابوالفضل کسب کرده بودند اما همه اینها هم کارساز نشد و فیلم در سینماهای ایران به اکران درنیامد. اما در خارج از ایران و در کشورهای همسایه مانند عراق با جمعیت کثیر شیعیان به نمایش گذاشته شد.
فیلم در افتتاحیه جشنواره بغداد به اکران درآمد و با فریادهای «لبیک یا حسین» از سوی حاضران مورد استقبال قرار گرفت. صدای گریههای تماشاگران در سکانس شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) از واکنشهای مردم به این فیلم بود. اما هنوز که هنوز است فیلم با داشتن مجوز از علمای دین در ایران اجازه نمایش ندارد و عدهای همچنان مخالف نمایش آن هستند.
کسی چه میداند شاید «رستاخیز» هم تا چند سال دیگر تبدیل به فیلم محبوب مدیران صدا و سیما شود و آنها به مناسبتهای مختلف آن را از تلویزیون پخش کنند. آن وقت هم مدیران سینمایی وقت مانند عزتالله ضرغامی از به نمایش درنیامدن آن در دوران مدیریتشان ابراز پشیمانی کرده و خود را نه مقصر بلکه معذور از توقیف فیلم بدانند.
شکست در سینما
داوود میرباقری در اواسط دهه شصت یکی از کارگردانهایی محسوب میشد که به واسطهی ساخت سریالهای «گرگها» و «رعنا» شناخته شد و این دو مجموعه هم با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبان مواجه شدند. سریال «گرگها» در سال ۶۶ از شبکهی یک پخش شد و مجموعهی «رعنا» هم در سال ۶۹ روی آنتن شبکهی یک رفت. میرباقری سال ۷۳ تصمیم گرفت اولین فیلم سینماییاش «آدم برفی» را با نویسندگی خودش مقابل دوربین ببرد اما انگار ورود او به عرصهی سینما و حضور در کنار فیلمسازان سینمای ایران خیلی هم برایش خوشیمن نبود و در همان ابتدای راه، «آدم برفی» به مدت سه سال توقیف شد.
«آدم برفی» یکی از فیلمهای ساختهشده در اوایل دهه هفتاد به حساب میآید و یکی از تولیدات حوزه هنری در دوره مدیریت محمدعلی زم که تقریبا با هزینهی زیادی مقابل دوربین رفت. تصویربرداری فیلم در کشور ترکیه و هزینه حضور بازیگرانی مثل اکبری عبدی، داریوش ارجمند و پرویز پرستویی «آدم برفی» را به یکی از پروژههای گران زمان خود تبدیل کرده است. فیلم «آدم برفی» در سال ۷۳ در یکی دو سانس در جشنواره سیزدهم فیلم فجر و در سینماهای حوزه هنری نمایش داده شد و حتی از برنامههای جشنواره حذف شد.
فیلم به مدت سه سال توقیف شد و سال ۱۳۷۶ در سینماها اکران شد که با فروش ۱۲۵ میلیون تومان در تهران اکرانش به پایان رسید. دلیل توقیف فیلم «آدم برفی» هم روشن است، زنپوش شدن اکبر عبدی. میرباقری بعد از اولین ساختهاش، فیلمهای «ساحره» و «مسافر ری» را هم مقابل دوربین برد که آنچنان با استقبال زیادی روبهرو نشدند. او بعد از سه تجربه در سینما دوباره به تلویزیون برگشت و سریالهای «امام علی»، «معصومیت از دست رفته» و «مختارنامه» را کارگردانی کرد که هرکدام با استقبال خوبی از سوی بینندگان تلویزیون مواجه شدند. البته میرباقری سومین سریالش «امام علی» را بعد از ساخت فیلم «آدم برفی» برای تلویزیون کارگردانی کرد.