آرمان- یاسمین طالقانی: برخی نهادها هستند که هیچگاه کهنه یا حذف نمیشوند، چرا که هویتی ملی برای آنها تعریف شده که صداوسیما نمونهای از این نهادهاست. اگر به عملکرد این رسانه توجه شود بسیاری این نتیجه را اعلام خواهند کرد که به رغم تاکید بر بیطرفی سیاسی در برنامههای این سازمان اما همگان شاهد بودند این موضوع تنها تا زمانی که محمد هاشمی بر کرسی ریاست این سازمان تکیه زده بود رعایت میشد و پس از آن کمتر به حذف بیطرفی این رسانه پرداخته شد. به عبارتی صداوسیما تبدیل به رسانه رسمی جریان راست و اصولگرایان شد و زمانی بخشی از وقت خود را به اصلاحطلبان اختصاص میدهد که بخواهد آنها را به چالش بکشد یا اخبار منفی درباره آنها پخش شود! با مرور سوابق روسای صداوسیما در دورههای پس از محمد هاشمی، اصولگرا بودن تمام آنها به اثبات خواهد رسید و نکته قابل تامل آنجاست که حتی بین مدیران و برنامهسازان اصولگرا هم اشتراک دیدگاه وجود ندارد. دیروز سیدمحمود رضویمجد در توئیتی از نظارت بر تبلیغات مواد غذایی در صداوسیما انتقاد کرد و نوشت: «آیا جان مردم باید بازیچه سرمایهداری بشود؟ پس جایگاه نظارت کجاست؟ پیش از این کرم حلزون، برنج خاص (مخلوطی از پلاستیک و آرد برنج نامرغوب) و این روزها هم راهکار ریزش مو و رنگدانه مو؟» که حسامالدین آشنا مشاور رئیسجمهور و عضو شورای نظارت بر صداوسیما در واکنش به این توئیت گفت: «مکاتبه کردهایم، گزارش دادهایم... پاسخ یک کلام است؛ پول نداریم پس حق داریم.» به نظر میرسد عدم نظارت بر عملکرد و تصمیمات جدی در رسانه ملی با هدفی در آینده صورت میگیرد که یک نمونه واضح آن جلوس بر کرسیهای قدرت است. البته باید در نظر داشت مدیریت در صداوسیما به عنوان یک فرصت برای خودنمایی در انتخاباتهای بعدی است.
به نام جام جم؛ به کام پاستور؟!
واضحترین رئیس صداوسیما با این تفکر عزتا... ضرغامی است؛ در زمان ریاست او بر جام جم کمترین فرصتی برای حضور اصلاحطلبان در پشت دوربین صداوسیما نبود و او سعی داشت خودش را یک اصولگرای تمام عیار معرفی کند، اما این هدف در سالهای پس از بازنشستگی و درک جایگاه اعتدالیون و اصلاحطلبان در جامعه تغییر کرد و ضرغامی سعی کرد چهرهای اعتدالی از خود به نمایش بگذارد. عبدا... گیویان (استاد دانشگاه و کارشناس تلویزیون) درباره دوره مدیریت ضرغامی بر صداوسیما میگوید: «در آن دوران تلویزیون قالبهای مختلف را به کار گرفت، تصورش بر این بود که با این قالبها آن جریان سیاسی که میخواهد از آن حمایت کند را پیروز میکند. بنابراین اگر مناظرهای صورت میگیرد، این مناظره به معنای این نیست که حال قرار است اتفاق خاصی از جهت تنویر افکار عمومی مردم اتفاق بیفتد.» نکته قابل تامل چارچوبی بود که ضرغامی دردوران مدیریت خودش درصداوسیما تعیین کرد و پس از او هم نزدیکانش در جام جم به آن پایبند ماندند و اقدامات قابل تاملی انجام دادند که سرافراز رئیس بعدی صداوسیما درباره آن گفته است: «از برخی افراد که زمان ضرغامی در ردههای مدیریتی صداوسیما منصوب بودند، خبر داشتم که جلسه میگذارند و گزارش تهیه میکنند. اجمالا در جریان این مسائل بودم و برایم از دو نظر خیلی مهم نبود: اول از نظر اینکه هنوز هم معتقدم این کارها تأثیری در تصمیمگیریهای کشور نمیگذاشت، دوم اینکه آن پست برای من آنقدر مهم نبود.» اکنون اما ضرغامی امید به کرسی ریاست جمهوری دارد و اصلاحطلبانی که پیش از این به انواع و اقسام صفات نامطلوب سیاسی متهم میشدند چند صباحی است که ضرغامی حضور آنها را لازمه نشاط عرصه سیاسی میخواند! او بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم هفتهای یک روز مهمان ویژه دارد؛ مهمانهایی که چهرههای سیاسی از دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب را شامل شده و به صرف صبحانه به دفتر رئیس پیشین سازمان صداوسیما واقع در خیابان پاستور دعوت میشوند. برای رفع حصر تلاش میکند، در ستایش ابراهیم یزدی میگوید، به شورای نگهبان اعتراض میکند، به امام جمعه موقت تهران هشدار میدهد، در مجمع عمومی حزب اعتدال و توسعه شرکت میکند، از فرهاد شعر میخواند، با جوانان سلفی میگیرد و حتی کانال طنز (خمیازه) را مدیریت میکند. از سوی دیگر شاید برخی هم اینگونه ادعا کنند که سیاست لاریجانی در صداوسیما رسیدن به قدرت بود اما این ادعا با واقعیت فاصله دارد. عبدا... گیویان میگوید: «در دوره آقای لاریجانی ما با مدیرانی طرف بودیم که بیشتر از گروه بعدی با فرهنگ آشنا بودند و شرایط زمانی آنها هم بیشتر تثبیت یک گرایش سیاسی بود. در عین حال میخواستند نماد فرهنگیتری هم داشته باشد. به عنوان مثال من خاطرم هست آقای لاریجانی که تلویزیون آمدند، مجموعهای از کارهای موسیقی را به صورت نوار با خودشان آورده بودند و قرار بر این بود که از آنها در برنامههای مختلف استفاده شود. اما خیلی سریع از این امر جلوگیری شد.» این اظهارات نشان میدهد که لاریجانی بسیار کمتر از ضرغامی به دنبال رسیدن به قدرت از طریق سیاستگذاری خاص در صداوسیما بود.
علی عسگری، آخر ضعف مدیریتی
اکنون علی عسگری اما سیاستهای ضرغامی را با شیب تندتر اجرا میکند و میزان نارضایتیها از این رسانه افزایش چشمگیری پیدا کرده است. رویداد نوشته است: «تاسیس شبکه اُفق، حضور علی فروغی در راس شبکه3 و تغییرات محتوایی برنامههای سازمان صداوسیما نشان میدهد این سازمان در حال یک پوستاندازی عظیم است و این پوستاندازی تا به امروز به صورت کند و بطئی صورت پذیرفته است؛ در مواردی هم به نظر میرسد افسار کار از دست علی عسگری خارج شده است. در دوره مدیریت ضرغامی این اتفاق کمتر میافتاد، چه آنکه فاصله ضرغامی تا راس هرم قدرت بسیار نزدیکتر از فاصلهای است که علی عسگری یا حتی سرافراز با راس هرم قدرت دارد.» علی عسگری تمایلی ندارد که خودش باشد و ظاهرا در تلاش است تلقی رفتار متفاوت از ضرغامی و حتی سرافراز از او شود اما در واقعیت چنین ارزیابی میشود عملکرد علی عسگری در تمام حوزهها بهویژه سیاسی قابل نقدتر از مدیران قبلی است.