پشت درب دفتر ارتباطات مردمی ریاست جمهوری در پاستور، این برادر عزیز که برای تقدیم شکواییه آمده بود من را شناخت و درد دل کرد.
میگوید به دلیل نیاز مادی مدتها با حزب دمکرات کردستان همکاری نظامی داشته ولی مرتکب قتل نشده است.
پس از رایزنی هایی که از طرف ایران با او شده آنها را ترک میکند و به وطن باز میگردد.
الان
هم مدعی است که دستگاههای اطلاعاتی به وعده خود عمل نمی کنند. بیکار است.
خرج زندگی و به خصوص اداره پدر پیر و مریض خود را ندارد و ناچار است که
دوباره به آن طرف مرز برود و با حزب دموکرات همکاری کند!
می گوید آنجا غذای خوب، محل استراحت مناسب و پول کافی برای ارسال به ایران و ادارهی خانواده تامین می شود.
این همه صراحت و شجاعت در اعلام مواضع از سر صداقت و ناچاری است.
هر چند که برای عکس سلفی مشکلی نداشت، ولی خود من هر دو را شطرنجی کردم! چون هر دو ما مشکل داریم!
پی نوشت:
آسیب های اجتماعی مولود علل و شرایطی است که اگر به درستی بررسی و رفع نشود مبارزه با ظواهر و نتایج آن بی فایده خواهد بود.
متاسفانه مشکل اشتغال و بنبست کارآفرینی و غفلت از لزوم سهولت در کسب و
کار و رفع موانع تولید و فعالیتهای سازنده اقتصادی، فرصت نیروی انسانی
جوان و با انگیزه را تبدیل به تهدید کرده است.
مردم بی صبرانه منتظرند
تا مجلس جدید، با درک صحیح از نیازهای واقعی آنان منشأ اقدامات موثر برای
حل مشکل اشتغال و کارآفرینی برای جوانان کشور باشد.