ایدئولوژی از جهان بینی جدا نیست.
ایام متبرک و مقدسی است. از همه شما همراهان عزیز التماس دعا دارم.
از بحث های شیرین اعتقادی، رابطه بین جهان بینی و ایدئولوژی است.
شهید مطهری با تالیف مجموعه ی ۷ جلدی "جهان بینی توحیدی" ، ساختار فکری خوبی به مخاطبان خود می دهد. مطالعه این مجموعه سودمند را به جوانان و دانشجویان عزیز توصیه می کنم.
اولین گامهای مطالعه فکری باید محکم و دقیق برداشته شود تا انبوه اطلاعات بعدی، در ساختار صحیح و سالمی جای خود را پیدا کند .
مطهری میگوید ایدئولوژی یعنی "چگونه باید ها" از دل جهان بینی یعنی "چگونه هست ها" بیرون می آید. از موارد اختلاف او با عبدالکریم سروش هم همین موضوع است.
سروش با نگارش کتاب "دانش و ارزش" گفت که ارزش ها از دل دانش ها بیرون نمی آید و چگونه باید ها ربطی به چگونه هست ها ندارد.
بعضی از مثال های این کتاب هم درست است ولی انصافاً ربطی به ارتباط ایدئولوژی و جهانبینی ندارد!
آیا کسی که جهان را درست شناخت و توحید و نبوت و معاد را آنگونه که حق است فهم کرد، در رفتار و کردارش تأثیر نخواهد داشت ؟ آیا زیر بنای یک ایدئولوژی محکم الهی، یک جهان بینی واقعی و مبتنی بر فطرت او نیست ؟
آیا مجموعه دستورات الهی مثلاً در حوزه اخلاق ، میتواند از تحلیل و تفسیر درست و منطبق بر واقع جهان و انسان خارج باشد؟ حتما اینطور نیست.
به سلیقه خودم یک بحث مدیریتی به این موضوع اضافه کرده ام!
شناخت و تحلیل درست ،مستند و صادقانه ی شرایط سازمانی، تا حد زیادی ما را به راه حل های درست و کارآمد هدایت میکند.
بزرگترین تهدید، زمانی است که آدم ها صداقت و فهم کارشناسانه را در تفسیر و تحلیل شرایط کنار میگذارند و تابلویی غیر واقعی و گمراه کننده برای تصمیمگیران ترسیم میکنند.
از این گونه جهان بینی ها و جهان شناختی ها ، هرگز یک ایدئولوژی صحیح و مجموعه باید ها و راه حل های اثربخش و کارآمد بیرون نمیآید.