ایام مبارک! این هم سوپری محله ما!
شیر و ماست کمچرب جزو خریدهای روزانه من است.
راستش تلاش کردم کلمه دیگری به جای "سوپری" استفاده کنم، دیدم بقالی یا فروشگاه و این جور کلمات افاده معنا نمی کند.
از فرهنگستان زبان فارسی پیشاپیش به خاطر کلمه جایگزین، سپاسگذاری!!!! می کنم. "ز" و "ذ" هم کلا مهم نیست!
شکلات های ایرانی و خارجی را هم قیمت کردم.
مثلا "کیتکت" ترک دو هزار تومان و مشابه داخلی هزار تومان بود.
انصافاً محصولات ایرانی در این بخش رشد قابل توجهی داشتهاند.
هم به لحاظ مزه و طعم و هم بسته بندی و از همه مهمتر قیمت، به مراتب نسبت به شکلات های مشابه خارجی ارجحیت دارند. برای کادو دادن، بستههای شکلات بزرگ در انواع طرح های زیبا تولید شده که قیمت آن از یک کیلو شیرینی هم پایینتر است.
زمانی بود که وقتی خارج می رفتیم، یکی از سوغاتی های اصلی شکلات بود. در حالی که الان اصلاً موضوعیت ندارد مگر از سر عادت و تفنن و یا بی توجهی.
کالاهای ایرانی خوب را به هم معرفی کنیم و برای رونق تولید و اشتغال فرزندان کشورمان گام عملی برداریم.
پی نوشت:
ابتدا میخواستم در مورد کیفیت و قیمت خودروهای ایرانی سخن بگویم، دیدم حالا اول سال بهتره از یک چیز شیرین شروع کنیم تا ببینیم چی میشه!
ولی فعلاً از مدیران و سیاسیون تقاضا میکنم برای مدتی هم که شده به بهانه اسکورت و حفاظت و این حرف ها با ماشین های خارجی در داخل شهر تردد نکنند و حرمت توصیه رهبری را حفظ کنند.
به بعضی جوانها که میگوییم فلان کار را چرا انجام دادی میگویند "عشقم کشید"!! اول فکر میکردم این واژه نوعی بیخیالی و فرافکنی است. اخیراً فهمیدم نه!
واقعاً "عشقم کشید" یک استدلال کامل و قانع کننده است!
ظاهرا پشت توجیهات و تئوری بافی های بعضی آقایان ،فقط همین منطق "عشقم کشید" هست و دیگر هیچ !