دیروز برای هواخوری رفتم آبادان!
تنها
بودم و کسی را هم در مقصد مطلع نکردم. با یک راننده تاکسی با ادب و فهمیده
شهر رو «اسکن» کردیم! میخواستم وضعیت آبادان را فراتر از گزارشهای رسمی و
یا فضای مجازی و با بولتنهای خبری دستگاههای امنیتی ببینم.
قهوهخانه
با جوانهایی که دود قلیانشان به آسمان بود، بچههای شیلات کنار اروند،
پاسگاه کوچک ناجا کنار لنجهای ماهیگیری، نماز جماعت مسجد و چرخ خوردن در
بازارهای شهر مثل بازار کویتیها و بازار آبادان و بازار ماهی فروشها و
شنیدن درددلهای شیرین و صریح برخی جوانان در کنار خیابان و داخل بازار و
مصاحبت با خانوادههای آبادانی گلهمند از مدیریت کشور در ترمینال
فرودگاه، به برکت تأخیر پرواز، فرصتهایی بود که نگاه مرا به «آبادان
امروز» واقعیتر کرد.
هوای داغ و باد سوزان به گونهای بود که ترجیح دادم کت را از تنم خارج نکنم!
پیشنهادات خودم را به آقایانی که باید بدانند میرسانم.
ولی اجمالاً حق آبادان و خرمشهر این نبود.
اعلام
منطقه آزاد اروند تا این لحظه هیچ فایدهای برای مردم آبادان و خرمشهر
نداشته است، الا گران شدن مسکن برای مقاضیان و به ویژه جوانها.
به
دلیل گرمای شدید و نرخ تصاعدی محاسبه بهای برق، باید در این مناطق و به
ویژه در تابستان، مساعدتهای خاص برای مردم در نظر گرفته شود.
متأسفانه قیمت آب معدنی از شهرهای بزرگ مثل تهران هم بالاتر است.
با یک مدیریت صحیح میتوان آب قابل شرب ارزان قیمت در اختیار مردم گذاشت.