دعاگوی همهی شما همراهان عزیزم هستم.
دلم نیامد از کنار این دختر بچهی گل، بیتفاوت بگذرم.
از دستان کوچکاش ظرف آب خنک را گرفتم.
چشمان معصوم و پر از نیاز او به زائر حسین را فراموش نمیکنم.
پدرش دست مرا گرفت و روی سر بچه کشید و گفت شما زائر حسینید. او مریض است. برایش دعا کنید!
پی نوشت:
توی این مسیر زیاد یاد حضرت رقیه(س) میشود.
قربان پاهای کوچکش که وقتی خسته میشوی یاد او اشک را به پهنای صورتت میکشاند و نمیفهمی که خستگی چیست.
عمود 750