تصویری که می بینید مناسب ترین عکس از غاز چرانی من و آقای فتح آبادی در تبریز است. البته غاز ها کمی آن طرف تر هستند. اینها اردک اند!
آقای فتح آبادی رئیس و استاد من بود و هست! از بیست سالگی که در برنامه رادیویی سپاه، نویسندگی را شروع کردم، ایشان مدیربرنامه بودند.
بعدها مسئولیتهای مختلفی را تجربه کردند و در همه آنها موفق بودند.
فردی انقلابی، برادر شهید، دانشمند، دلسوز و ساده زیست هستند.
از ایشان هنوز میآموزم.
به او میگویم الان چه کار می کنی؟ می گوید: غازچرانی! فکر میکنم شوخی می کند، بعد که از نزدیک مرغ و خروسها و غازها و مرغابی ها رامی بینم و توضیحات تکمیلی را میشنوم ارادتم به ایشان مضاعف میشود.
گربه پشمالو و زیبایی هم با آن ها همبازی است. می پرسم جوجه ها را نمی خورد؟ می گوید: نه! بلکه این جوجه ها هستند که او را اذیت میکنند و دائما به اون نوک میزنند! دلیلش را خانگی بودن گربه و بزرگ شدن او از ابتدای تولد با این فضا میداند!
باور کنید نمی خواهم همه چیز را سیاسی کنم! ولی هستند کسانی که با نان و نمک دیگران بزرگ می شوند و نمکدان می شکنند! در عرصه مدیریت و سیاست مصادیق فراوانی از آن میبینیم.