این روزها، درمورد شهید داود کریمی از من سوال میکنند.
او
پاسدار انقلاب و مجاهد فی سبیل الله بود. خطای راهبردی او در اعتراض مداوم
به فرماندهی کل و ایجاد زمینه اغتشاش و چند دستگی در سپاه باعث برخورد
قاطع حضرت امام(ره) شد.
او ترجیح داد، به دور از همه هیاهو ها، به وظیفه
فردی و انقلابی خود عمل کند و نهایتاً با تحمل درد جراحتهای سنگین، به
ویژه آثار شیمیایی، دنیا را به اهلش بسپارد.
ویدئویی که ملاحظه میکنید، مربوط به عیادت من از ایشان است که از شبکه خبر در آن روزها پخش شد.
زحمت این گفتو گو را همکار خوبمان جهانگیر بنارش کشیده بود.
هرگونه
پرداختن به آن شهید بزرگوار در صدا و سیما جزو خط قرمزها و ممنوع بود. بعد
از شکستن آن خط قرمز موهومی، بسیاری از نیروهای انقلابی و فرماندهان سپاه
تماس گرفتند و از این اقدام قدردانی کردند. معلوم نبود پس کی و چرا مخالف
بوده است!؟
علمای ارتباطات، به این پدیده "مارپیچ سکوت" میگویند.
یعنی تا وقتی کسی سکوت و رفتار ثابت و کلیشهای را قطع نکرده، مارپیچ آن ادامه دارد.
یاران داود، شهید رستگار ، شهید بهمنی ، و شهید شیری
با عشق به همان امامی که آنان را سرزنش کرده بود، در عملیات بعدی (بدر)
شرکت کردند و در کنار هم به شهادت رسیدند (اعلی الله مقامهم).
این
رویکرد، درس مهمیبرای همه مدعیان انقلابی گری است که با کوچکترین
ناملایمات و یا سرزنش رهبری، همه چیز را فراموش کرده و راهشان را از راه
انقلاب جدا میکنند.
۴ سال قبل در پست "سرداران بسیجی" به این موضوع پرداخته بودم.