کد خبر: ۶۱۷
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۳:۵۴

- هفته گذشته، در اطراف دانشگاه تهران پیاده روی داشتم. در خیابان قدس، با این عزیز خوش‌تیپ و روشندل آشنا شدم که جلوتر از من با سرعت راهپیمایی می‌کرد و مسیرش را هم خیلی خوب و بدون خطا پیدا می‌کرد. خیلی خوشم آمد. فکر کردم در یک سطحی از بینایی برخوردار است ولی بعد از احوالپرسی فهمیدم از کودکی، بینایی خود را کاملاً از دست داده. فقه و حقوق خوانده و فعلاً هم بیکار است!

- با هم رفیق شدیم و تلفن رد و بدل کردیم. به او گفتم دوست دارم اگر چشمان من نتواند حقیقت را به من نشان دهد و باعث گمراهی‌ام شود، از من گرفته شود و به جای آن قدری بصیرت داده شود. حرف‌ام را تأیید کرد و سخنان عمیق و پخته‌ای گفت که واقعاً به من آرامش داد. از کلیشه‌ای بودن سخنم قدری شرمنده شدم.

- بصیرت غیر از بینائی است و عینک هم نمی‌خواهد.
داشتم با او سلفی می‌انداختم که دو خانم محترم رهگذر ما را شناختند و از ما خواستند عکاس این رفاقت باشند. از آنان ممنونم!


پی نوشت:

- انشاءالله ایرباس‌های نو که آمد، از سوار شدن بر آن لذت می‌‌بریم. بارها به دوستانم در دولت گفته بودم و می‌گویم که ابراز ذوق زدگی فراوانی از سوی مسئولان رده‌ی بالا در مورد اینگونه اقدامات، کار زیاد خوبی نیست. حریف، ما را تحقیر خواهد کرد.

- فرش قرمز و دسته گل وزیر و عکس سلفی و... واقعاً لازم نیست. سالهاست پرواز خارجی ندارم. ولی ترمینال‌های 1 و 2 پروازهای داخلی، پارکینگ‌ها و سرویس‌های فرودگاه‌ها واقعاً وضعیت خوبی ندارد. عینک هم نمی‌خواهد. کاملاً اچ دی (HD) است!

- خوب است حداقل در سطح ایرباس نو به آن رسیدگی شود. التماس دعا