خواهران و برادران ارجمند؛ بانیان گرامی و مبتکر همایش چهرههای ماندگار! باسلام و سپاس. حدود شصت سال است که در این سرزمین گرانسنگ نیاکانی قلم میزنم. سرزمین شگفت انگیزی که همیشه خاستگاه نیک اندیشان و درست کرداران بوده و در نبرد بیپایان ایزد و اهرمن، فرهنگ دوستان و مؤمنان و خداباوران آن در لشکر خداوند شمشیر قلم آختهاند و با شیطان و شیطانیان نبرد کردهاند. حق هم همین است. زیبا اینکه، از همان دیرباز، چه در سایه کیش نیاکان کهن، و چه زیر پرچم قدسی دست سترگ محمدی(ص)، آبشخور خردمندان و خردجستاران، همیشه کلام پیامبران بوده و آن چه به شیوه و شمایل شعر و هرگونه نوشتهای به وجود آمده، از پرتو ایمان به یزدان روشنایی گرفته و چراغ راه انسانها در گیتی تاریک بوده است. باری، این قلم کوچک - و امروز خسته – تا آنجا که در توانش بوده به گمان خود در راه خیر و روشنی و ایمان به سر دویده، و از نثار هر چند اندک یافتهها و دانستههای خود به پای هنرجویان هرگز دریغ نورزیده است، هر چند بضاعتی درخور نداشته است. از سوی دیگر، همه میدانیم که در طول سالها نظامهای ضدفرهنگی تنها چیزی که موردعنایت نبوده هنر و هنرمند و قلم و قلمزن بوده است. پس این که میبینیم در این دوران پرعزت و افتخار، بانیان فرهنگ و خرد نگاه مهربانی به سوی این گروه کمتوقع داشته، پاس حرمت آنان را وجهه همت قرار دادهاند، واقعاً موجب خرسندی و افتخار است. این قلم خوشحالی خود را صمیمانه تقدیم میدارم و سپاس خود را از عنایت شما با صدای بلند ندا میکند. آرزویم بود که در این لحظات پرشور در حضور شما میبودم و دستهای مهربان و ارجمند شما را میفشردم. اما همانطور که دوستان عزیز من و یاران شما در جریانند، بیماری ناگهانی کلیوی و ضرورت جراحی فوری مرا از این فیض محروم کرد. و گمان نمیکنم با هیچ کلامی بتوانم از این واقعه عذر تقصیر بخواهم. از خداوند سلامت و ماندگاری و توفیق شما را خواهانم و آرزومندم که در آیندهای نزدیک بتوانم حضوراً سپاس و ستایش خود را تقدیم دارم. استدعای دعا دارم.