کد خبر: ۷۷۹
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۶
چند روز قبل هنگام عبور از جلوی انتشارات آسیا حدفاصل سعدی تا میدان بهارستان، کتاب‌های پشت ویترین نظرم را جلب کرد.
کتاب‌های پلیسی که قبل از انقلاب ، حسابی اوقات فراغت ما را پر می‌کرد و بعضی از آنها را چند بار خوانده بودم. از معروف‌ترین نویسندگان این کتاب‌ها پرویز قاضی سعید بود که عاقبت بخیر نشد و در شبکه‌های فارسی زبان بلندگوی ضدانقلاب شد. در واقع همان داستان پردازی‌های خیالی دوران نوجوانی ما را با چاشنی خماری ، به حوادث پس از انقلاب پیوند می‌زند!



فروشنده کتاب با احترام فراوان مرا به داخل فروشگاه دعوت کرد و به برخی سؤالاتم با علاقه و محبت پاسخ داد.می‌گفت از اول صبح تا آن موقع (هنگام غروب) فقط ۳۰ هزار تومان (۲ کتاب) فروخته بود. از کسادی بازار کتاب و بی‌اعتنایی مردم به مطالعه می‌گفت.
اضافه کرد که حتی رمان‌های پلیسی قبل از انقلاب، فقط مشتری‌های پا به سن گذاشته با حس نوستالژیک مثل من را به خود جلب می‌کند و آنها هم فروش خاصی ندارد.
امروز پس از ادای نماز جماعت ظهر در مسجد بزرگ لاله زار، حدود ۲ ساعت در حوالی ناصرخسرو، کوچه مروی و مسجد امام و بازار پیاده روی کردم. انصافاً موقع ناهار، بساط اغذیه فروشی‌ها، کولاک می‌‌کند. حتی آدم سیر را وسوسه می‌کند تا یک ساندویچ گرم فست فودی با یک نوشابه خنک تزریق کند! حتماً یک ناهار روی نیمکت‌های جلوی سبزه میدان با خانواده را امتحان کنید. حالتان خوب می‌شود.
اجمالاً فرق بین بازار غذای جسم و غذای روح (کتاب) از زمین تا آسمان است!
با آمدن فناوریهای نوین و فضای مجازی مدت‌هاست که دوران غربت و مهجوریت کتاب را سپری می‌کنیم.