4 اردیبهشت روز رادیو بود. به همه تلاشگران این رسانه پرنفوذ ، به ویژه همکاران خوب رادیوئی ام تبریک می گویم. ایشان هم آقا مجید جیران پور از خبرنگاران ایثارگر رادیو هستند که بدنشان پر از ترکش است و بارها از دست ملک الموت گریخته اند و مدت هاست در وقت اضافه زندگی می کنند! اینجا هم بلندی مشرف به شهرستان پاوه است که بعد از درگیری خونین و معروف آنجا با آقا مجید برای تهیه گزارش رفتیم . فرزند یکساله و شیرین شهید باباخاص که ما را مدتی سرگرم کرد امروز از همکاران خوبمان در صدا و سیمای کرمانشاه است.
پی نوشت: در دوره ای که ضد انقلاب در کردستان با نقاب مارکسیسم و در واقع به عنوان پیاده نظام امریکا جنایت می آفرید و فرزندان پاک ملت را در این منطقه به شهادت میرساند به بوکان رفتیم . بوکان چند بار دست به دست شده بود . شب ها ضد انقلاب حاکم میشد و صبح جمهوری اسلامی! حوالی غروب که فضا شهر خیلی ناآرام بود با همین کلاشینکوف و دستگاه ضبط رادیویی وارد کافه ای در میدان کوچک شهر شدیم. 2 تا بستنی سفارش دادیم و اسلحه را مسلح کردیم و در کنار ظرف بستنی قرار دادیم! تا اگر ضد انقلاب وارد شد بتوانیم دفاع کنیم .(خیلی خوش گذشت!) بعدها فرزندانم از من پرسیدند ، حالا چه اصراری داشتید در چنین فضای ناامنی بروید بستنی بخورید؟! پاسخ این بود که اصولاً ما همینطور زندگی میکردیم. سختی های زندگی با شیرینی های دوره جوانی بر ما آسان می شد. هیچ فرصتی را برای لذت بردن از سادهترین امکانات اطرافمان از دست نمیدادیم. و از هیچ کس هم شکایتی نداشتیم! همین جزئیات است که زندگی را زیبا می کند. از دی که گذشت هیچ ازو یاد مکن فردا که نیامده ست فریاد مکن برنامده و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش و عمر بر باد مکن