- همون لبخند اول شما با دیدن این عکس برای من کافی است !
-
خداییش ما هم در بچگی همینجور هندونه می خوردیم و الان هم پاش بیفته ، بخصوص
در طبیعت همینطوری میخوریم !
حکایت شیرینی ناپلئونی هم
همین است. یا نخورید، یا اگر خواستید بخورید با کلاس گذاشتن! و کارد و چنگال نمی
شود !
پی نوشت:
- بچه تر از الان که بودیم ، وانت هندوانه که از سر پیچ ته خط می گذشت، یه نفر آویزون میشد و یه هندونه کش می رفت و می آمد سرکوچه، قاچ می کرد و به همه می داد !
-
وقتی راننده وانت برای شکایت می رفت دم منزل اون بچه ، مادرش کلی عذرخواهی می
کرد و می گفت : به خدا هندوانه داخل یخچال داریم ولی این ورپریده میگه، اون
هندونه یه مزه ی دیگه ای داره ! .... نتیجه گیری با خودتون