پیرمرد مرتباً به همسرش ایراد میگرفت که صدای خروپف تو نمیگذارد بخوابم. حتی یک شب صدای او را ضبط و صبح برایش پخش کرد تا او را بیشتر متوجه کند!
چند روز بعد پیرزن از دنیا رفت و همسر که بسیار وابستهاش بود از شدت تنهایی و غصه دیگر خوابش نمیبرد تا اینکه راه حلی به ذهنش رسید.
نوار خروپف پیرزن را روشن کرد و با صدای آن آرام خوابید!
برخلاف تصور اولیه، قطع صدای پیرزن تبدیل به خبر خوب نشد.
پی نوشت:
خبر خوب به همان اندازه که به فرستنده مربوط است به گیرنده هم ارتباط دارد!
لایههای درونی خبر، آگاهی بخشی آن، جنبههای هشداردهنده، نقدهای منصفانه و صریح، ظرفیتهای ایدهپردازی و راهکارهای جدید و دهها عنوان دیگر که به مخاطب و گیرنده پیام مربوط میشود میتواند «خبر خوب» را معنای تازهای ببخشد.
اگر فرستنده و گیرنده نسبت به خبر خوب مفاهمه و تعریف مشترک داشته باشند خیلی از مشکلات رسانهها حل میشود.
دیروز در همایش «خبر خوب» شرکت کردم ولی فرصت طرح برخی موضوعات از این دست را پیدا نکردم.
زمانی که پادشاه خواب بدی دید و معبر اولی تعبیر به مرگ و میر اطرافیان شاه کرد و مجازات دید! معبر بعدی گفت که تعبیر خواب این است که عمر شاه از همه اطرافیان طولانیتر است! و صله دریافت کرد!
وقتی گیرنده در دریافت و تفسیر خبر مشکل دارد، فرستنده باید حواساش جمعتر باشد.
در پیام رسانی، نحوه دریافت گیرنده از پیام مهمتر است تا نیت فرستنده!